کلبه ابهام (موج های دریایی)۲

صدای موج های دریا باز ترانه ای را می نوازد 

مثل لالایی که مرغ های دریایی از نام تو ساخته باشند 

 مثل خورشیدی که غروبش ر بر روی دریا نقاشی می کند 

 

ولی تمی دانم تو چه خواهی دید 

شاید ندانی 

عکس تو را می خواهد برای من 

نقاشی کند و تو فقط زرد و نارنجی را دیدی 

 

 

گفتی شاید هم مشتی از رنگ سرخ و مشکی 

... 

 

تو که هنوز باور نداری دریای من بی رنگ بود 

تو که هنوز باور نداریآبی آن رنگ پاکی او بود 

 

رنگ سرخ هم به  رنگ خونی بود  

که در میان رگ ها قدم می زد تا تو را صدا زند 

 

و رنگ مشکی مثل رنگ دیوار های سنگی 

دیوار های سنگی بی وفایی تو 

 

مثل حصاری که بی دلیل دور دریا کشیدی